زبان حال آقا امیرالمومنین امشب:
فاطمه جانم پهلویت شکستند؟ندیدی تو،دست هایم ببستند
فاطمه جانم نرو،جانم فدایتبمان جانم،بمیرم من به جایت
فاطمه جان،از رفتن سخن با من مگوای فلک،ای آسمان،مکن ای صبح طلوع
بروی با دل و با گریهء زینب چه کنم؟با بغض حسین،نالهء جانم،حسنم؟
بعداز تو من ،یکه و تنها چه کنم؟با غربت و درد و جمله غمها چه کنم؟
ای جان علی،علی غریب است به خداای عشق من،ای روح و روانم زهرا
با من تو مگو،ز غسل و یاکه ز کفنبرخیز و بگو سخن دوباره با من
ای کوثر من تنت به زیر خاک رفتنالهء علی تا فلک و الافلاک رفت
ای جان رسول تو را به جان بابا.من هم تو ببر،عزیز جانم زهرا
ای , ,تو ,کنم؟ ,فاطمه ,جانم ,چه کنم؟ ,با من ,محمد باقر , ,ای جانمنبع
ایجاد وبسایت رایگان تا این لحظه هزاران وب سایت ساخته شده است، شما هم به ما بپیوندید شعری در زبان حال امام علی {علیه السلام}